ثبت نام آزمون سیوپنجمین دوره پذیرش دستیار رشتههای تخصصی بالینی از تاریخ 25/9/1386 لغایت 20/10/1386 بصورت اینترنتی و با مراجعه به سایتهای زیر آغاز شد
داوطلبان میتوانند اطلاعات لازم جهت ثبتنام در آزمون مذکور را از سایتهای فوقالذکر دریافت نمایند
دبیرخانه شورای آموزش پزشکی و تخصصی
۱- نورچشمیها توقعاتی دارند !
وقتی رئیس مرکز بهداشت به آرامی از معاون وزارتخانه که برای بازدید به مرکز آمده بود پرسید " آقای دکتر از سهمیه دستیاری مسوولین چه خبر ؟ " ، بلافاصله شستم خبردار شد که بازهم حفر یک نقب دیگر در جریان است !
آزمون دستیاری واقعاً سختترین رقابتی است که هر پزشک مشتاق به ادامه تحصیل با آن روبرو میشود . مطالعه 23 درس بالینی و غیربالینی در قالب ِ حداقل 25 کتاب از رفرانسهای متفاوت کاری است بس دشوار که هرکسی از عهدة آن برنمیآید . چنانچه از بیش از هفتاد هزار پزشک عمومی تنها حدود پانزده هزار نفر پا به این میدان رقابت میگذرانند . دشواری تا حدی است که حتی متخصص طرح سوال و آزمون آمریکائی که برای بررسی و ارائة راه حلی برای این آزمون غیرمنطقی وغیرعقلانی دعوت شده بود ، با چشمانی برآمده از تعجب و حیرت گفت " !! Very difficult " و در آخر گیج و منگ برگشت به کشورش .
مسلماً در این بین نورچشمیهای زیادی هستند که مشتاق کسب مدرک تخصص هستند ، ولی چون قادر به رقابت با سایرین نیستند ؛ ترجیح میدهند با همان شیوههائی که در دانشگاه پذیرش شدند ، به همان منوالی که دانشگاه را طی کردهاند و از همان کانالهائی که به پست و مقام رسیدهاند به این رویای شیرین هم برسند .
همکاران محترمی که چون من موی سپید کردهاند بخاطر دارند که در سالهای نه چندان دور که پذیرش دستیار بصورت نیمه متمرکز بود ؛ عملاً تمام رشتههای پرطرفدار و لوکس به کسانی میرسید که به نحوی به منابع قدرت متصل بودند . تعداد سفارش از مقامات گاه آنقدر زیاد بود که مجبور میشدند در بعضی رشته - محلها بیش از ظرفیت آموزشی پذیرش کنند ! اساتید محترم عضو هیات ژوری حتماً سفارشهای تلفنی و توصیه نامهها را به یاد دارند !! نمونه بسیار بارز دیگر غصب اغلب رشتههای لوکس توسط اعضای جهاددانشگاهی در سال 68 است که تحت عنوان مصاحبه علمی صورت گرفت و حق بسیاری را که نمرات بالا کسب کرده بودند براحتی زیر پا گذاشتند .
۲- معشوق توئی ! کعبه و بتخانه بهانه است .
در دفترچه راهنمای آزمون دورة 34 ( سال گذشته ) دنبال مبادی نقبی میگشتم که جناب معاون وزیر قول داده بود به صورت قانونی اعلام میشود . به مفاد بند 7/6 این دفترچه توجه بفرمائید :
" با توجه به مصوبات شصت و پنجمین نشست شورای آموزش پزشکی و تخصصی در راستای ارتقای سلامت کشور از بین داوطلبان شرکت کننده در آزمون پذیرش دستیار این دوره که در حال حاضر در مناطق محروم کشور ( بر اساس اطلاعات جدول شماره 8 ) شاغل به خدمت بوده و حداقل تا تاریخ 20/10/1385 دارای 5 سال سابقه خدمتی در مناطق محروم همان استان میباشند ، بر اساس دستور العمل اجرائی که متعاقباً تنظیم و همراه با دستورالعمل انتخاب رشته - محل در اختیار آنان قرار خواهد گرفت ، و درصورت کسب حداقل 80٪ حد نصاب رشته محل در رشته های مورد نیاز ( براساس اعلام نیاز معاونت سلامت) پذیرش بصورت مازاد انجام خواهد پذیرفت .
بدیهی است پس از ارسال دستورالعمل ....
شرایط تعهد خدمتی و... این گروه از پذیرفته شدگان مطابق دستورالعمل اجرای مصوب مربوطه خواهد بود ."
این مناطق محروم کشور کدام چاه ویلی است که هنوز پر نشده است ؟
سالهاست به نام محرومان و مستضعفان همه نوع فعالیت اقتصادی ، فرهنگی ، اجتماعی و ... انجام می گیرد اما هرگز ذره ای از محرومیت کم نشده که بیشتر هم شده است!!! بنیاد مستضعفان ( به تعبیری بزرگترین کارتل اقتصادی خاورمیانه ) بنیاد 15 خرداد و هزاران بنیاد و سازمان خرد ودرشت دیگر به نام خدمت به محرومان ایجاد شدند اما تاکنون چیزی جز فربه تر شدن ایشان و محروم تر شدن محرومان ندیده ایم .
سالهاست در روند پذیرش دستیار به نام محرومان و ارتقای سلامت مناطق محروم (!) ، در هر دوره با ترفند و حیلهای جدید و با آب و رنگی متفاوت عدهای با نمرات پائین را جایگزین افراد لایقتری میکنند تا به اصطلاح به مناطق محروم بروند و خدمت کنند ! اما چرا هنوز مناطق محروم از خدمات پزشکی وجود دارد؟
برای روشن تر شدن اذهان ، توجه شما را به چند نکته پارادوکسی جلب میکنم :
v چندین سال است که در پایتخت ، مراکز استانها و شهرهای بزرگ عملا امکان فعالیت پزشکی برای متخصصها وجود ندارد . بنابراین فارغ التحصیلان خود بناچار به شهرهای کوچک و دورافتاده میروند.
v وزرات بهداشت و غیره از همه پذیرفته شدگان تعهد خدمت در مناطق مورد نیاز میگیرد . پس تفکیک خدمتی قبل از پذیرش چه محلی از اعراب دارد ؟ مگر جز مناطق محروم جای دیگری هم اکنون نیازمند است؟
v وضعیت خدمتی پزشکان عمومی هم به همین صورت است . بیش از یک دهه است که چارهای جز کار در مناطق دورافتاده و محروم برای ایشان نیست ! بنابراین با توجه به وضعیت اشتغال این گروه ، کار در این مناطق بیش از آنکه فداکاری محسوب شود ( اگرچه از نظر من فداکاری است !) تلاشی برای اشتغال محسوب میشود.
v اتفاقاً اکثر متخصصین محترمی که من در ۸ منطقه مختلف و به اصطلاح محروم کشور - که کار کردهام - افتخار همکاری با آنان داشتهام ، همگی از سهمیه آزاد و بدون هیچگونه رانتی قبول شده و اغلب بورد هم داشتند .
سوالم را تکرار میکنم : پس چرا هنوز منطقه محروم از خدمات پزشکی وجود دارد ؟
جواب بسیار ساده است ! بسیاری از کسانی که از این طریق پذیرش میشوند یا اصولاً فقط از این سهمیهها سوءاستفاده کردهاند یا به تدریج درطی تحصیل و بعد از آن با نفوذ به درگاه مقامات ( یا خود به مقام تبدیل شدن! ) ، از حضور در محل خدمت مورد تعهد سرباز میزنند !
منبع: سایت mamaliz
لطفا در مورد این موضوع نظر دهید.